آن روی تاریک بازی پوکمون گو و روبرو شدن با اجساد و ارواح - وبلاگ بام دماوند

به گزارش وبلاگ بام دماوند، کمتر کسی است که این روزها نام بازی پوکمون گو به گوشش نخورده باشد، بازی متفاوتی که از همان نخستین روزهای عرضه، شگفتی آفرین شد و به سرعت مورد توجه عموم نهاده شد. پوکمون در ابتدا بازی ویدیویی بود که به وسیله شرکت ژاپنی نینتندو ارائه شده و در پی کسب اقبال عمومی در قالب انیمیشن و فیلم سینمایی نیز عرضه شد. این روزها اما هیولاهای پوکمونی، پلی بین دنیای مجازی و واقعیت زده و به تفریح جدیدی تبدیل شده اند.

شرکت آمریکایی نیانتیک در همکاری با شرکت نینتندو، بازی جدیدی در قالب واقعیت افزوده و در پلتفرم های و اندروید طراحی نموده است. این اپلیکیشن رایگان به بازیکنان فرصت می دهد تا هیولاهای خود را حین جستجویی مهیج پیدا و به مجموعه خود اضافه نمایند. با استفاده از و دوربین گوشی می توان به شکار این هیولاهای مخفی شده رفت. این بازی بخش قابل توجهی از بچه هایی را که به بازی کردن روی کاناپه عادت نموده بودند، واداشت تا از جای خود برخاسته و در بیرون از منزل به جستجو بپردازند. هر چند باید گفت بزرگسالان هم چندان از این موج فراگیر عقب نمانده و به رقابت با یکدیگر پرداختند.

البته این بازی مجذوب کننده، به علت حال و هوای خود، برای بازیکنان خطراتی نیز به همراه دارد. در واقع به نظر می رسد گاهی مردم حین بازی سر از جاهای خطرناکی در می آورند. این روزها فضای مجازی شاهد تصاویری از بازیکنانی است که در خطرناک ترین مکان ها در حال جستجوی هیولاها هستند. اخبار بسیاری در این مورد منتشر شده است. به عنوان مثال دو مرد حین بازی از بلندای یک صخره به داخل اقیانوس سقوط کردند. تعدادی تصادف رخ داد، آن هم فقط به خاطر این که افراد حین رانندگی، همزمان در پی هیولا بودند. یک جوان جستجوگر چاقو خورد و عده ای نیز مورد دستبرد سارقان قرار گرفتند.

اما کار به اینجا ختم نشد. مردم مشتاق بی خبر از آنچه در دنیای پیرامون شان در جریان است، به جستجو می پردازند. در واقع آنها در این گونه مواقع تنها به صفحه گوشی خود خیره شده اند و خبر ندارند قدم به کجا می گذارند. همین امر باعث کشف چندین جسد شد، اجسادی که معلوم نیست آیا قربانی همین بازی شده اند یا خیر؟

به عنوان مثال دختر جوانی حین بازی، پیروز به کشف یک جسد شد. شایلا ویگینز () دختر نوزده ساله که همراه مادرش تعطیلات تابستانی خود را در یک پارک تریلر می گذارند، به شبکه خبر گفت زمانی که برای پیدا کردن هیولا به منابع آب طبیعی رفته بود، با جسد مردی روبرو شد. او که در اطراف پل قدم می زده با جسمی شناور روی آب روبرو و با نگاهی دقیق تر متوجه شد این جسم در واقع جسد غرق شده یک مرد است. او با شماره اضطراری 911 تماس گرفت و مأموران بلافاصله خود را به محل رساندند. شواهدی دال بر حضور مرد در همان ناحیه کشف جسد وجود داشته و به نظر می رسد شاید از همان نقطه به داخل آب افتاده است. البته معلوم نیست که آیا این فرد هم حین بازی به داخل آب سقوط نموده یا به علت سانحه این اتفاق افتاده است.

اما این تنها یک نمونه است. در خبری دیگر سه زن که در پی کشف هیولا در پارک سن دیه گو بودند، پیروز به کشف جسدی شدند که در میان بوته ها افتاده بود. بنابر آنالیز های اجرا شده به وسیله پلیس محلی، مرگ او به دلایل طبیعی اتفاق افتاده است، هر چند تحقیقات در این زمینه همچنان ادامه دارد. مورد مشابه دیگری نیز از پیدا شدن یک جسد شناور در پارک نیو همپشایر خبر می دهد. البته در این میان اخبار خوبی نیز به گوش می رسد. به عنوان مثال دو مرد حین بازی پیروز شدند در دستگیری یک کودک آزار به پلیس سونوما کانتی یاری نمایند.

این رخدادها تا حدی طبیعی است، مخصوصا با توجه به تب بالای این بازی که این روزها گریبان گیر بسیاری شده است. اما روی دیگر این سکه، روبرو شدن با چیزهایی است که کمتر کسی انتظار آن را می کشد. ارواح و اشباحی که در این هنگامه، فرصتی مناسب برای ابراز وجود پیدا نموده اند. در ادامه به دو ماجرا می پردازیم که به وسیله بازیکنان شرح داده شده اند، البته تصدیق درستی یا نادرستی این داستان ها از عهده ما خارج است.

یکی از این بازیکنان که ما او را آدام ( ) می نامیم، چنین تجربه ای را پشت سر گذاشته و در گشت و گذار خود با چیزی بسیار ناخوشایند و وحشتناک روبرو شد. آدام از جمله کسانی است که در کودکی به بازی پوکمون علاقه بسیاری داشته و هرگز حتی یک قسمت از برنامه را که در آن موقع از تلویزیون پخش می شد، از دست نداده است. وقتی او در خصوص بازی پوکمون گو شنید، نوستالژی های دوران کودکی برایش زنده شده و در نتیجه همانند میلیون ها آمریکایی دیگر، این اپلیکیشن را دانلود نموده و به جستجو پرداخت. او در یکی از این گشت و گذارها سری به پارک گریفیث زد تا ببینید چه چیزهایی کشف خواهد نمود، بی خبر از آنکه شاید با چیزی روبرو گردد که اصلا انتظارش را ندارد.

اواخر عصر بود و چیزی تا زمان تاریکی هوا باقی نمانده بود، آدام در حال گشت و گذار در پارک بود و در عین حال متوجه بود که مردم دیگری نیز همانند او در حال جستجو هستند. آدام غرق شادمانی بود، چرا که در دوران کودکی دوست داشت نسخه واقعی پوکمون را بازی کند و اکنون این شانس به او رو نموده بود. او در میان درختان تناور و پر شاخ و برگ قدم می زد که ناگهان احساس کرد چیزی به گردنش کشیده شد. او به عقب برگشته و به پشت سر خود نگاه کرد. اینجا بود که در پیش چشمان او زنی جوان با چشمانی به رنگ زرد پدیدار شد.

در آن موقع او متوجه شد که خراش ایجاد شده روی گردنش به میزان ای عمیق است که خون از آن جاری شده است. ترس بر وجود او مستولی شده بود و در همان لحظه زن رو به سوی آدام نموده و با صدای هیس هیس مانند گفت: تو به اینجا تعلق نداری.

دیگر بازیکنانی که در همان حوالی در حال جستجو بودند، با تماشا آدام حس کردند اتفاقی افتاده و برای یاری به سراغ او آمدند. آدام وحشت زده در خصوص زن عجیبی که به او حمله نموده و سپس غیبش زده بود شرح داد. در همان زمان یکی دیگر از پسرها گفت دوستانش در سرویس بهداشتی پارک با دختری غرق در خون روبرو شده اند که در حال خط خطی کردن دیوار بوده است. ظاهرا او از این که مردم به پارک هجوم آورده، به زمین او تجاوز نموده و آرامشش را مختل نموده اند، ناخشنود بوده است.

آنها ابتدا این را یک شوخی تصور کردند، اما بعد از آن که آن دختر ناگهان از نظر محو شد، فکر کردند شاید این روح کسی است که مدت ها قبل، جایی همان احوالی کشته شده است .

البته این تنها یک نمونه بود، داستان های زیادی در خصوص روبرو شدن با چیزهای عجیب و غریب حین این بازی موجود است. اگرچه از همه گیر شدن این بازی مدت کوتاهی می گذرد، اما هر روز میلیون ها نفر مشغول این بازی هستند. این بازی ممکن است بازیکن را به جایی راهنمایی کند که شاید چندان شلوغ و پر رفت و آمد نباشند. داستان بعدی ما به چنین جایی اختصاص دارد.

جاده بلک استار کنین ، مکانی زیبا برای گشت و گذار است، جایی که می توان از منظره ها طبیعی لذت برد. اما اخیرا مردم در سفر به این ناحیه، نه به منظره ها اطراف که بیشتر به صفحه گوشی خود خیره شده و در این مکان پرسه می زنند و شاید همین امر، سبب دردسرهای زیادی در این منطقه شده است.

حین عبور در این منطقه با علامت های بسیاری روبرو می شوید که مردم را از ورود غیرمجاز و تجاوز به املاک شخصی بازمی دارد، حتی ممکن است صدای فریاد کشیدن از سر نارضایتی نیز به گوش برسد. هرچند کلانتری ناحیه او رنج کانتی بیان کرد همه مسیرها باز استوکسی مانع بازتماشامایندگان نمی گردد. درواقع باید گفت بسیاری از این علامت ها، متعلق به مدت ها قبل است؛ زمانی که ساکنان قدیمی سعی داشتند مردم را از زمین های خود دور نمایند. بسیاری از این تابلوها با گلوله سوراخ سوراخ شده اند، اما البته این چیزی نیست که باید نگرانش بود، چراکه به هرحال ساکنان محلی تا حدی به اوضاع عادت کرد ه اند. اما چیزهای دیگری هستند که نه تنها به سروصدا و رفت وآمدها عادت ندارند، بلکه این روزها بسیار خشمگین و عصبانی هم شده اند. بله، صحبت از ارواحی است که به یمن این بازی، از خواب آرام خود برخاسته و کینه توزانه اعلام وجود می نمایند.

ارواح ناراضی از این همه شلوغی خسته شده اند. هر چند ممکن است سیگنال های موجود در این ناحیه نیز بر این خشم افزوده باشد. بسیاری از بازیکنان پوکمون گو از روبرو شدن با چیزهایی عجیب گزارش داده اند. شاید ارواح و اشباح، کسی به درستی نظری ندارد، اما دست کم این چیزی است که افراد حس نموده اند. بعلاوه شماری با پیکره هایی شبح گون و سایه مانند روبرو شده و حتی صداهایی عجیب و ترسناک به گوش شان رسیده است.

در حالت کلی این گونه تصور می گردد که ارواح می توانند تأثیری هر چند جزئی بر دنیای ما داشته باشند. آنها ناگهان ظاهر شده و مردم را وحشت زده می نمایند و شاید در این میان چیزهایی را هم حرکت دهند و البته نه چیزی بیشتر از این. اما به لطف ازدحام و شلوغی ناشی از این بازی، ارواح اکنون بی پروا و البته خشن تر شده اند. ظاهرا به نظر می رسد به هر میزان که پوکمون گو همه گیرتر گردد، فرصت بیشتر و البته بهتری برای ارواح مهیا می گردد تا قدرت های فرامادی خود را به رخ موجودی فانی به نام انسان بکشند.

فارغ از صحت و سقم این داستان ها، گزارش حوادث اتفاق افتاده تا به امروز هشداری است به آن دسته از افرادی که غرق این بازی محبوب و پرطرفدار شده اند. شاید باید دفعه بعدی که به جستجوی این مخلوقات بامزه رفتند، کمی بیشتر احتیاط نمایند. چون معلوم نیست با چه چیزهایی روبرو خواهند شد؟ اتفاقات فراوانی در اطراف ما رخ می دهد که یگ لحظه غفلت از آنها، ممکن است باعث یک عمر پشیمانی گردد. شاید هم بهتر است همین الان این بازی را پاک نموده و از زندگی آرام و البته ایمن لذت برد.

نظر شما در این مورد چیست؟ شما تا چه حد به درستی این داستان ها باور دارید؟ لطفا نظرات، پیشنهادات خود را درباره این بازی و اتفاقات پیرامون آن با ما و سایر خوانندگان وبلاگ بام دماوند به اشتراک بگذارید.